• «به‌جای آنکه نسخه‌ی بدل دیگری باشید سعی کنید نسخه‌ی اصلی خودتان باشید.» جودی گارلند

ساعت نبوغ و آموزش علم علاقه‌ محور

زمان تقریبی مطالعه: ۴ دقیقه

ساعت نبوغ و آموزش علم علاقه‌محور

با توجه به اهمیت و سیطره‌ای که علم در زندگی شخصی و اجتماعی امروز بشر یافته‌ است و اهمیت آن در پیشرفت فناورانه و رشد و توسعه اقتصادی، آموزش علوم طبیعی بخشی محوری از تعلیم‌وتربیت رسمی  هر کشوری محسوب می‌شود. در میان عوامل مختلف مؤثر در آموزش علوم، «علاقه» دانش‌آموزان، نقشی اساسی در کیفیت یادگیری دارد. پژوهش­های بسیاری مؤید این واقعیت هستند که افزایش علاقه دانش‌آموزان به موضوع‌های درسی، با ایجاد احساس مثبت و تقویت تعامل شناختی، به طور قابل‌توجهی یادگیری آنان را بهبود می‌بخشد. دانش‌آموزانی که به علم علاقه دارند، کنجکاوی بیشتری را  در مورد موضوع‌ها و مسائل علمی نشان می‌دهند، دانش و مهارت‌های علمی فراتر از برنامه درسی را پیگیری می‌کنند و به جستجوی اطلاعات، درباره مشاغل مرتبط با علم می‌پردازند. با این حال در بیشتر نظام‌های آموزشی، علایق دانش‌آموزان سرکوب می‌شود. ساعت نبوغ، جبرانی برای این فقدان است.

محوریت علاقه کودکان

تحت تأثیر محوریت کودک در رویکرد روسویی و در نتیجه تأکید بر اهمیت فعالیت خودجوش کودک، اشاره‌های زیادی به اهمیت علاقه و رغبت کودک در یادگیری، به‌ویژه توسط حامیان این رویکرد از جمله دیویی، هال، مونتسوری و پیشرفت‌گرایان به‌طورکلی شده است. کلاپارد علت اصلی فعالیت خودجوش کودک را رغبت و علاقه­مندی می‌داند و می‌دانیم که رغبت یکی از اصول معروف تربیتی کرشن‌اشتاینر است. کرشن‌اشتاینر نیز چون کلاپارد بر این نظر است که برای تحقق توانایی‌های بالقوه و ذاتی فرد، که یکی از اهداف اساسی تعلیم‌وتربیت است، آموزش باید بر محور علایق کودک شکل گیرد. مونتسوری حدود یک قرن پیش این ایده را در مدارس خود با آزاد گذاشتن کودکان برای فعالیت‌های خودجوش به کار بست. با وجود اهمیت علاقه و انگیزه درونی دانش‌آموزان در یادگیری، به نظر می‌رسد که در تعلیم‌وتربیت رایج، علاقه دانش‌آموزان نه‌تنها مورد توجه نیست، بلکه همان‌طور که اِگِر اشاره کرده، سرکوب می‌شود.

همچنین بخوانید:  نقش تخیل و خلاقیت در آموزش علم

ساعت نبوغ

وقتی‌که شرکت گوگل با آغاز قرن بیست و یکم، بیست درصد از زمان کارمندان خود را به پیگیری پروژه‌هایی که شخصاً علاقه‌مند به پیگیری آن‌ها هستند، اختصاص داد و این راهبرد مدیریتی منجر به ابداعات بسیار از جمله سرویس ایمیل آن شرکت (Gmail) شد و به‌مرور نصف نوآوری‌های این شرکت در همین «زمان ۲۰%»[۲] رخ داد، در چند سال اخیر نوعی بازگشت به ایده محوریت علایق دانش‌آموزان در تدریس یادگیری توسط تعداد معدودی از مربیان با عنوان‌هایی مانند «یادگیری علاقه‌محور»[۳] و «ساعت نبوغ»[۴] مطرح شده است. بااین‌حال، این گرایش بیشتر جنبه عملی و کاربردی (در حد راهنمایی و توصیه عملی به معلمان) داشته و کار پژوهشی چندانی در مورد «آموزش علاقه‌محور»[۵] به‌طورکلی، و در زمینه «آموزش علم علاقه‌محور»[۶] به طور خاص، صورت نگرفته است.

قرارگاه آموزش

هر نظریه آموزشی باید به این سؤال اساسی پاسخ دهد که «آموزش را باید از کجا آغاز کرد؟» همان‌طور که مهرمحمدی اشاره می‌کند طیف وسیعی از نظریه‌های آموزشیِ صاحب‌نظرانی چون اسپنسر، هربارت، دیویی و آزوبل بر این اصل بنا شده‌اند که «آموزش را از آنجا آغاز کنیم که دانش‌آموزان قرار دارند» یا «آغاز یادگیری‌های بعدی از طریق اتصال به آنچه از پیش می‌دانند» باشد. در این گزاره‌ها این پرسش ضمنی نهفته است که «کودکان در کجا قرار دارند یا چه چیزهایی را از پیش می‌دانند؟» در پاسخ به این سؤال رویکرد غالب این بوده است که «قرارگاه» کودکان «تجربیات محسوس، ملموس و عینی آن‌هاست و طبعاً تدابیر آموزشی باید از طریق تکیه صرف بر آن‌ها، موفقیت در یادگیری‌های بعدی را تضمین ‌کند».

در این رویکرد، صرفاً به موقعیت و قرارگاه بیرونی و عینی دانش‌آموز توجه و از آنچه در درون او می‌گذرد غفلت شده است. برخی پژوهشگران سعی کرده‌اند که این موقعیت درونی را مورد توجه قرار دهند. به طورنمونه، ایگان در نظریه «آموزش مبتنی بر تخیل»[۷] خود مبنا را «آنچه کودکان می‌توانند تصور کنند» قرار می‌دهد که درعین‌حال نافی رویکرد غالب نیز نیست بلکه توسعه آن است.

همچنین بخوانید:  مرگ، تسلیت و معنای زندگی: مواجهه با مرگ عزیزان در شرایط کرونایی

 ساعت نبوغ و آموزش علم علاقه محور

من در رویکردی مشابه که قرارگاه درونی و احساسی دانش‌آموز را محور قرار می‌دهد، پیشنهاد می‌کنم که آموزش علم «از آنچه دانش‌آموزان به آن علاقه دارند» آغاز شود. آغاز آموزش از علایق دانش‌آموزان، بنیان آموزش علاقه‌محور علوم است. رویکرد علاقه‌محور در ارتباط و پیوستگی زیادی با رویکردهایی مانند مسئله‌محور[۸]، پروژه‌محور[۹]، اشتیاق‌محور[۱۰]، تخیل‌محور[۱۱] و حیرت‌محور[۱۲] قرار دارد و به نظر می‌رسد که می‌تواند به طور سازوار آن رویکردها را نیز کم یا بیش در خود جای دهد.

بدیهی است که پیاده کردن رویکرد علاقه‌محور در عمل اقتضائات خاصی دارد. به طور مثال، برخی علایق ممکن است عمومی، برخی مشترک میان چند نفر، و برخی فردی باشند. می‌توان موارد عمومی به طور مشترک، برخی را به‌صورت گروه‌های چند نفره و برخی را از طریق تعریف پروژه شخصی آموزش داد. به نظر می‌رسد آموزش علاقه‌محور علم، با لحاظ کردن علایق بسط یافته علم، با استفاده از انگیزه درونی و فعالیت‌های خودجوش دانش‌آموزان، ضمن ایجاد جذابیت، هیجان و لذت بیشتر در فرایند یادگیری، بتواند آن را عمق بیشتری بخشیده و کیفیت آن را ارتقاء دهد. لحاظ ساعت نبوغ می تواند قدم آغازینی برای این منظور باشد.


پ ن: این نوشته برگرفته از یک مقاله علمی-پژوهی من با عنوان «بسط علایق علم و پیامدهای آن در آموزش علوم طبیعی» است که در نشریه پژوهش‌نامه مبانی تعلیم و تربیت دوره ۱۰، شماره ۱، بهار و تابستان ۱۳۹۹ منتشر شده است.


[۱]. Interest-based science education

[۲]. ۲۰% Time

[۳]. Interest-based learning

[۴]. Genius time

[۵]. Interest-based education

[۶]. Interest-based science education

[۷]. Imaginative Education

[۸]. Problem-based

[۹]. Project-based

[۱۰]. Passion-based

[۱۱]. Imagination-based (Imaginative)

[۱۲]. Wonder-based

به این مطلب چه امتیازی می‌دهید؟
[۵ از ۱ رای ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.