جدال شبه‌ علم با شبح‌ فلسفه؟! نگاهی به کتاب جدال جهان‌بینی‌ها: علم در برابر عالم ماورایی

زمان تقریبی مطالعه: ۶ دقیقه

جدال جهان بینی ها

مشخصات کتاب:  جدال جهان‌بینی‌ها: علم در برابر عالم ماورایی[۱]، دیپاک چوپرا و لئونارد ملودینو، ترجمه مرتضی گرجیان، ۱۳۹۷، چاپ دوم، کویر، قیمت: ۵۵ هزار تومان

کتاب «جدال جهان‌بینی‌ها» مناظره‌ای مکتوب است در مورد برخی سؤالات بنیادی دربارۀ کیهان، انسان و خدا، میان دو نویسندۀ معروف و پرطرفدار کتاب‌های عامه‌فهم که هر دو در آثارشان بر علم و به‌ویژه بر آخرین یافته‌ها در فیزیک کوانتوم استناد می‌کنند اما نتایجی که از مباحث خود می‌گیرند نه تنها متفاوت بلکه متناقض‌اند. چگونه چنین چیزی ممکن است؟ شاید آشنایی بیشتر با آنان علت را روشن کند.

فیزیکدانی با ادعاهای شبه‌فلسفی

لئونارد ملودینو[۲] (۱۹۵۴) ، فیزیکدان و نویسندۀ همکار استیون هاوکینگ[۳] در کتاب‌های تاریخچۀ کوتاه‌تر زمان[۴]  (۲۰۰۵) و طرح بزرگ[۵] (۲۰۱۰)  است. نویسندگان در کتاب اخیر با اشاره به اینکه فلسفه نتوانسته است پیشرفت‌های علم جدید، مخصوصاً فیزیک، را تاب بیاورد اعلام می‌کنند که اینک «فلسفه مرده است».

بدیهی است خود این ادعا با هیچ محک تجربی قابل‌اثبات و رد نیست پس نمی‌تواند گزاره‌ای علمی باشد و از آنجایی که مدعی بر سر نعش فلسفه ایستاده، ادعای وی نهاده‌ای فلسفی نیز نتواند بود پس شاید بتوان آن را شبه‌فلسفه یا شبح‌فلسفه نامید! هرچند آگهی فوت این دانشمندان به خبر مرگ فلسفه محدود نشد و طی یک طرح بزرگ!، نیچه‌وار، اما این بار از مسند علم، به طور ضمنی خبر جنجالی‌تر «مرگ خدا» را نیز اعلام کردند. برای هر کسی که اُنسی با، یا ایمانی به، و یا نفعی در دین، مذهب، متافیزیک و به‌ویژه عرفان و ماورا داشته باشد این‌ها اخبار بسیار بد و منقلب‌کننده‌ای است و دیپاک چوپرا[۶] یکی از آنان بود.

پیامبر درمانگری شرقی یا مُرشد شبه‌علم؟

دیپاک چوپرا (۱۹۴۷)، پزشک آمریکایی هندی‌الاصل، سخنران و نویسنده‌ای معروف در حوزۀ خودیاری، شفابخشی، موفقیت و کسب ثروت، با رویکردی آمیخته از علم  و آموزه‌های عرفان هندی است. چوپرا سعی کرده طب سنتی مکتب هندو را که آیوروِدا[۷] نامیده می‌شود با علم و پزشکی مدرن تلفیق کرده، نوعی طب جایگزین ارائه دهد. با نوشتن کتاب شفای کوانتومی[۸] (۱۹۸۹) و شرکت در برنامه اپرا وینفری[۹]  (۱۹۹۳) به شهرت رسید. در سال ۱۹۹۹ مجله تایم، چوپرا را در لیست ۱۰۰ چهره برتر و جزء قهرمانان قرن بیستم قرار داد و از او به‌عنوان «پیامبر درمانگری شرقی» یادکرد.

بااین‌حال بسیاری از دانشمندان او را یک «مُرشد شبه‌علم»[۱۰] می‌شناسند و جایزۀ نوبل شبه‌علم[۱۱] (معادل علمی جایزۀ تمشک طلایی در سینما) در فیزیک، به پاس «تعبیر بی‌نظیر مکانیک کوانتومی برای کاربرد آن در زندگی، صلح و آزادی، دستیابی به عشق، شادی، سلامتی، ثروت و خوشبختی» در سال ۱۹۸۹ به دیپاک چوپرا اهداء شد![۱۲] این جایزه به تحقیقاتی اهداء می‌شود که بتواند ابتدا انسان را خندانده سپس به تفکر وادارد!

با این اوصاف معلوم است که این دو شخصیت انگیزه‌های زیادی می‌توانند برای یک جدال و مناظرۀ جدی، کوبنده و هیجان‌انگیز داشته باشند.

جدال پرشور

جدال جهان بینی ها در پنج بخشِ چشم‌اندازها، کیهان، حیات، ذهن و مغز و خداوند دنبال می‌شود. در هر یک از این قسمت‌ها طرفین به چند سؤال بنیادی در آن زمینه به طور مکتوب پاسخ می‌دهند. نویسندگان توافق کرده‌اند که نفر اول مقالۀ نفر دوم را بخواند و به آن پاسخ دهد ازاین‌رو تقدم نوشتن مقالات به مساوات توزیع شده است.

مناظره‌کنندگان در پیشگفتار مشترکشان با اظهار تأسف از اینکه در جهان امروز، در بسیاری از موارد، مثل بسیاری از مقاطع تاریخی، برخورد جهان‌بینی‌ها همچنان با خشونت و مرگ همراه است معتقدند که این کتاب بی‌آنکه نزاعی در کار باشد، به برخورد دو نوع جهان‌بینی می‌پردازد (ص۲۰). بااین‌حال اعلام می‌کنند که هر یک از آنان عمیقاً بر جهان‌بینی‌ای که ارائه می‌دهند، معتقدند و برای روشن شدن حقیقت، به‌تندی اما محترمانه در مورد عقایدشان نوشته‌اند (ص۲۲).

واقعیت عالم ماورایی

چوپرا که جهان‌بینی عالم ماورایی را نمایندگی می‌کند با فراتر بردن تعریف عالم ماورایی از ادیان و مذاهب رسمی و خدای مورد نظر آنان (ص ۲۵)، معتقد است که فرضیۀ عالم ماورایی بیانگر آن است که واقعیتی غیرقابل‌مشاهده وجود دارد که منشأ تمام چیزهای قابل مشاهده است. این واقعیتِ غیرقابل‌مشاهده توسط خودآگاهی انسانی قابل شناخت است. همچنین هوش، خلاقیت و نیروی سازماندهی، در کیهان تعبیه شده است (ص۲۸).

رد متافیزیک

در طرف دیگر، ملودینو با ردّ جهان‌بینی ماوراییِ چوپرا، متافیزیک را به دادگاهی تشبیه می‌کند که بدون نیاز به ارائه مدرک شروع و خاتمه می‌یابند درصورتی‌که در علم، هرگز این‌چنین نیست و این ارائۀ مدرک است که اهمیت ویژه‌ای دارد (ص۴۷). در کل کتاب، مناظره در همۀ موضوعات، بر تقابل این دو نظر اصلی استوار است.

جدال احسن

تسلط خوب هر دو طرف به  علم و تاریخ آن و جدیت طرفین و قوت قلمشان، به‌عنوان نویسندگان کتب عامه‌فهم و پرفروش، در کنار ترجمۀ خوب و روان، کتاب را بسیار جذاب و خواندنی ساخته است. با توجه به تکثر علاقمندان هر دو طیف در کشور ما، این کتاب می‌تواند ضمن ارائه پاسخ‌هایی به سؤالات آنان، به مثابه الگویی موفق برای طرح جدال، مباحثه و مناظره‌های مشابه، با رواداری و حفظ حرمت متقابل، مفید واقع شود.

میچیو کاکو، فیزیکدان معروف، در ستایش از کتاب می‌نویسد: «آفرین، این کتاب لذتبخش مهیای آن است تا به عنوان معیاری طلایی شناخته شود و تمامی کتاب های دیگر در حوزه علم/عالم ماورایی به وسیله آن سنجیده خواهند شد. باشهامت، باطراوت، شفاف و روشنگر، این کتاب متفکرانه در جستجوی گشودن معماهای وجود ماست.» (ص ۱۰)

بخشی از مجادله

نویسندگان در مقدمه کتاب می نویسند: «هر یک از ما عمیقا به جهان بینی ای که ارائه می دهند، معتقد است. برای روشن شدن حقیقت، به تندی اما محترمانه در مورد عقایدمان نوشته ایم. هیچ کس نمی تواند به سادگی و بی اعتنا از کنار پرسشِ مهم چگونگی درک جهان هستی، بگذرد. شایسته ترین کار برای نویسندگان و خوانندگان، رفتن به میان این کارزار است. به راستی چه چیز می تواند از درکِ جهان هستی مهمتر باشد؟»

ملودینو:

«در خصوص موضوع آفرینش جهان هستی، هر تمدنی داستان مختص خود را ارائه کرده است. در اوایل قرن بیستم اروپائیان ایده ای بهتر از ایده های معمول ارائه کرده اند و از آن زمان تاکنون، ایده آنها به وسیله محققان و پژوهشگران زیادی در سراسر جهان پردازش و به دقت تشریح شده است. این ایده که به «انفجار بزرگ» شهرت یافت، با گذشت زمان به مدل استاندارد کیهان شناسی بدل شد. امروز ما این ایده را یک نظریه و توضیحات دیگر را افسانه می دانیم.

متافیزیک به مانند دادگاهی می ماند که در آن مباحثات، بدون ارائه به مدرک شروع و خاتمه می یابند. اما در علم، هرگز این چنین نیست و این ارائه مدرک است که اهمیت ویژه ای دارد. از این رو، وقتی انیشتین ادعا کرد واقعیتی پنهان و متفاوت در پس جهان هستی که با حواس مان مشاهده می کنیم، وجود دارد، هیچ دانشمندی به او توجه نکرد، تا این که سرانجام او توانست مجموعه ای از شواهد را ارائه کند.»

چوپرا:

«در فرهنگ عامه، استیون هاوکینگ به عنوان آخرین مرد خردمندی که به مانند انیشتین، تمام سنگینی علم را در هنگام سخن گفتن بر دوش می کشد، در نظر گرفته می شود. هاوکینگ در سال ۲۰۱۰ اعلام می کند که «نیازی به استناد به خداوند … برای شروع جهان هستی نیست». با این اظهارنظر مومنین پارسا یک دلیل تازه یافته اند تا علم را دشمن دین بدانند. اما انیشتین شخصا در پس هیبت و شگفتی افق های دوردست کیهان، رمز و رازی را احساس می کرد. از زمان انیشتین تاکنون، جهان نظریه های فیزیک، تصادفی، پیچیده و متناقض، و به شوره زاری از الهامات بدل شده است.

هاوکینگ و دیگران می گویند اصول کوانتوم این امکان را به وجود می آورد که جهان هستی از هیچ برخیزد. اما برای اجتناب از رویارویی با مسئله آفرینش از عدم، که سرآغاز پیدایش است، علم فیزیک در خودش گره خورده است. در واقع «هیچ»، موجب به وجود آمدن انسانی می شوند که متمایل به معنی است، آنگاه چگونه خود آن هیچ، بی معنی است؟»

برای خرید کتاب “جدال جهان‌بینی‌ها: علم در برابر عالم ماورایی” کلیک کنید.


[۱] War of the Worldviews: Science vs. Spirituality, Deepak Chopra and Leonard Mlodinow, Harmony

Books, New York, 2011.

[۲] Leonard Mlodinow

[۳] Stephen Hawking

[۴] A Briefer History of Time

[۵] The Grand Design

[۶] Deepak Chopra

[۷] Ayurveda

[۸] Quantum Healing

[۹] The Oprah Winfrey Show

[۱۰] Guru of Pseudoscience

[۱۱] Ig Nobel Prize

[۱۲] http://www.improbable.com/ig/winners/#ig1998


به این مطلب چه امتیازی می‌دهید؟
[۵ از ۱ رای ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *