نقش تخیل و دانش در تولید ثروت هر روز محوری تر می شود اما در گذشته قدرت فیزیکی از اهمیت اساسی برخوردار بوده است.
هرکول قهرمان اسطورهای یونان بود. او سمبل قدرت فیزیکی و همچنین شجاعت محسوب میشد. در اسطورهها آمده که هنگامی که در گهواره بود دو مار را خفه کرد و در سنین نوجوانی توانست شیری را از پا درآورد. از مشخصههای هرکول میتوان به سلاحش که گرزی بود از جنس چوب زیتون و لباسی که از پوست شیر درست شده بود، اشاره کرد. همچنین گفتهشده که او از دانش و خرد بهره چندانی نداشت. هر چه بود زور بازوی او در عصر خودش برای کشتن شیر و مار یا دشمنان و همچنین برای انجام شکار و بعدها کشاورزی بسیار کارگر میافتاد.
غارنشینی
نقاشیهای بهجای مانده از هزاران سال پیش بر دیواره غارها حکایت از آن دارد که اجداد غارنشین ما نیز از قدرت تخیل قابلتحسینی برخوردار بودهاند. اما گویا بیشتر تخیل اجداد ما صرف شیوههای ارتباط با محیط و تشخصبخشی به پدیدههای طبیعی میشده است. شعرها، نقاشیها، افسانهها و اسطورهها همه آفریدۀ تخیل خلاق انسان کهن بود که همگی راهی برای کنار آمدن با عجایب ناشناخته طبیعت از قبیل رعد و برق، خورشید و ماهگرفتگی، سیل، طوفان، زلزله، آتشفشان و امثال آن بوده است.
توسعه علمی
هزاران سال بعد، تخیل به ابزاری برای کشف اسرار طبیعت و غلبه بر آن تبدیل شد. این بار تخیلات بشری به آزمون منطق و تجربه نهاده شد تا با کشف قوانین طبیعت، امکان غلبه و بهرهبرداری از آن فراهم شود. همه پدیدههای طبیعی افسونزدایی شده و در قالب اعداد و ارقام، بهصورت فرآیندهای عقلانی علت و معلولی تفسیر شد بهطوری که تمام اسطورهها و افسانههای کهن، به مثابه بازی خیالی و بچگانه اجداد بشر تلقی گردید.
از دل فرمولهای ریاضی امکانهای عملی تسخیر طبیعت به ظهور رسید. صنعت و تکنولوژی با سرعت حیرتانگیزی توسعه یافت و تسخیر و تبدیل مواد طبیعی به کالاهای مصرفی با سرعتی سرسامآور تداوم پیدا کرد. این روال توسعه علم و فناوری آن چنان قدرتی برای بشر فراهم ساخته بود که برخی از دانشمندان و متفکران بزرگ را نگران ساخت. اینشتین، با مشاهده فاجعه استفاده از بمب اتمی، که خود نیز در کشف مبانی علمی و تحقق عملی آن نقش مهمی داشت، گفت: گویا تکنولوژی ما از انسانیتمان پیشی گرفته است.
پیشرفت صنعتی
سنگ بنای تمام کشفیات علمی و ابداعات تکنولوژیکی بر تخیل خلاق بشری استوار بود. تخیل اجداد ما از ترسیم شمایل یک گاومیش بر دیواره غار، بهمرور زمان به طراحی چرخ، گاری، ماشین، هواپیما و سفینههای فضایی توسعه یافت. حالا این تخیل با فرا رفتن از ابداعات عینی، به خلق فضاهای مجازی پرداخته که بیش از هر عامل دیگری در طول تاریخ، زندگی حقیقی ما را با تغییر و تحول مواجه ساخته است.
از لحاظ قدرت اقتصادی، انقلاب صنعتی در اواخر قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم به دوران ۸ هزارسالهای که کشاورزی منشأ ایجاد ثروت بود پایان داد. لستر تارو در کتاب «ثروت آفرینان» مینویسد که فعالیتهای کشاورزی که در قرن هجدهم ۹۸ درصد جمعیت آمریکا را مشغول کرده بود، در پایان قرن بیستم منبع درآمد فقط ۲ درصد جمعیت این کشور بوده است.
ماشین بخار که نیروی بسیار عظیمتر از نیروی هرکول را در اختیار گذاشت، انجام کارهای ناممکن را ممکن ساخت. لئوناردو داوینچی تصویر انواع ابزارهای مکانیکی درخشان را در ذهن خود داشت، اما همۀ آنها، روی کاغذ، نساخته باقی ماند زیرا موتوری وجود نداشت که نیروی محرکۀ آنها را تأمین کند. با ظهور ماشین بخار، بیشتر چیزهایی که برای او فقط قابل تصور بودند به واقعیت پیوستند.
تخیل ثروت آفرین
صد سال بعد، در پایان قرن نوزدهم و آغاز سده بیستم، با ورود برق به صحنه زندگی و ابداع تحقیق و توسعۀ صنعتیِ پیگیر و منظم، انقلابی پدید آمد که مورخان اقتصادی آن را انقلاب صنعتی دوم نام نهادهاند. شب و روز یکی شد. صنعتهای جدید سر برآوردند و صنعتهای قدیم تغییر شکل دادند و قطارهایی که با نیروی بخار کار میکردند بهقطارهای برقی زیرزمینی تبدیل شدند. مرزهای فناوری با سرعتی بسیار بیشتر از گذشته در نوردیده شدند. اقتصادهای محلی نابود شدند و اقتصادهای ملی جدید سر برآوردند.
امروز سومین انقلاب صنعتی در جریان است. میکروالکتریک، کامپیوتر، مخابرات و ارتباطات دوربرد، اینترنت، موبایل، مواد مصنوعی، هوش مصنوعی و رباتیک، نانو و بیوتکنولوژی همۀ شئون زندگی ما را دگرگون ساختهاند.
در عصر انقلاب صنعتی سوم، پایههای قدیم کامیابی، قدرت و ثروت فرو ریخته است. در تمام طول تاریخ بشر، منشأ کامیابی و ثروت، دستیابی به منابع طبیعی مانند زمین، طلا و نفت بوده است، حالا ناگهان ورق برگشته و «تخیل، تفکر و دانش» بهجای آن نشسته است. دقیقاً همان تواناییهایی که هرکول فاقد آن بود.
هزاره تخیل و دانش
این دوران، عصر صنایع و فناوریهای انسانساخته بر پایه «دانایی و تواناییهای ذهنی» اوست. اینجاست که مفهوم جمله آن فیلسوف، آین راند، بهتر فهمیده میشود که گفته بود: «ثروت، محصول توانایی انسان در فکر کردن است». بیل گیتس، ثروتمندترین مرد دنیا، مالک چیزهای ملموس نیست – نه زمین دارد، نه طلا، نه نفت، نه کارخانه، نه فعالیت صنعتی دیگر و نه ارتش و سپاهی و نه البته زور بازوی هرکول. این اولین بار در طول تاریخ بشر است که ثروتمندترین مرد دنیا فقط «رویا، ایده و دانش» دارد و بس.
تنها سرمایه مایکروسافت، تخیل انسان است.
بیل گیتس
گویا در طول هزاران سال تکامل، در یک دگردیسی شگفتانگیز، قدرت بشر از سطح عینی خشن، فیزیکی و عضلانی به سطح ظریف و نامرئی ذهنی منتقلشده که علیرغم ظرافت و نامرئی بودن میلیونها بار از قدرت فیزیکی هرکول قویتر است. و همین قدرت نوظهور است که اصلیترین منبع تولید ثروت در هزاره سوم خواهد بود.