خیلی وقت است که به جای کلمهی «موفقیت»، ترجیح میدهم از عبارت «هنر زیستن» استفاده کنم. اینکه با استفاده از تکنیکها و ترفندهایی در آیندهای نامعلوم به چیزهایی برسم که در آن آیندهی محتمل به من احساس شادی و خوشبختی بدهد، برای من کافی نیست. من نیاز دارم که هم اکنون زندگیام را تا حدی که میتوانم معنادارتر و غنیتر کنم. «هنر زیستن» قرار است که به این نیاز پاسخ گوید و کسی که بتواند چنین زندگی کند هنرمند واقعی است. چطور میتوانیم سطح زندگی روزمرهی خود را در حد یک موهبت الهی بالا ببریم؟ چطور میتوانیم در همین لحظه شادمانی، غنا و معجزهی هستی را در درون خود تجربه کنیم؟ شاید پیشنهادهای من که برای خودم فوقالعاده تأثیرگذار بوده اند، برای شما هم مؤثر واقع شود.
بار زندگی را سبک کنید
امروزه زندگی بیشتر ما به مسابقهای برای تصاحب سریعتر انواع وسایل، کالاها، اعتبار و ارزش اجتماعی تبدیل شده است. دائما به سرعت عمل و انجام کار بیشتر در زمان کمتر تشویق میشویم. از یادگیری مهارتهای تندخوانی گرفته تا انواع مهارتهای «یک دقیقهای»: از مدیریت یک دقیقهای تا میلیونر یک دقیقهای. دچار یک زندگی فست فودی و پرمشغله شدهایم. معمولاً آن قدر پرمشغله و پرکار هستیم که زیستن حقیقی را فراموش میکنیم.
«روح نمیتواند در زندگی پرسرعت امروزی رشد کند زیرا تحت تاثیر چیزی قرار گرفتن، فکر کردن به آن و درک کردن و در نتیجه رشد کردن، به زمان نیاز دارد.» توماس مور
واقعاً چه مقدار از اشتغالات روزمره ما ضرورت دارد؟ چه مقدار از وسایلی که خریدهایم را استفاده میکنیم؟ آنچه تاکنون به دست آوردهایم چقدر به غنیتر شدن زندگی ما کمک کرده است؟
مارسل دوشان آدم عجیبی بود. او به درک بسیار عمیقی از نفس هستی و زندگی دست یافته بود. کتاب «پنجرهای گشوده بر چیزی دیگر» (ترجمه لیلی گلستان، انتشارات نظر) که مصاحبهای مفصل با اوست بسیار خواندنی و آموزنده است. دوشان میگفت که «نباید بار زندگی را سنگین کرد». او را پدر هنر مدرن میخوانند. ولی به نظر من همان طور که خودش نیز گفته، هنر اصلی او زندگی کردن بود. او به جای اینکه صرفاً هنرمند باشد، هنرمندانه زندگی میکرد.
«هنر من زندگی کردن است. هر ثانیه و هر نفس کشیدن، یک اثر هنری است که هیچ جا ثبت نمیشود، نه دیدنی است و نه فکر کردنی. نوعی سرخوشی مدام است.» مارسل دوشان
کارهای روزمره را هنرمندانه انجام دهید
«هنرمندان واقعی کسانی هستند که میتوانند سطح زندگی روزمرهی خود را تا حد یک موهبت الهی بالا ببرند.» سارابن برت ناچ
شستن ظروف، جارو کشیدن، آشپزی، مسواک زدن و همهی امور به ظاهر پیش پا افتاده را میتوان با روحیه و نگرشی هنرمندانه انجام داد. میتوان با آرامش، ظرافت و غرق شدن در آن کار، آن را به یک آفرینش هنری تبدیل کرد. در این صورت لذت عمیقی را از انجام همین کارهای عادی تجربه خواهیم کرد. هیچ کاری کوچک و بیاهمیت نیست. هر کاری میتواند منشاء شادی، لذت و هیجان باشد. همه چیز به این برمیگردد که چگونه به آن نگاه کنیم. شاید دو سه نوبت آشپزی در هر روز در کنار هزار و یک کار ریز و درشت برای یک بانوی خانهدار یک کار عذابآور و توانفرسا باشد. اما اگر آن را به عنوان هدیه و خدمتی عاشقانه برای همسر و فرزندان خود در نظر بگیرد و از این بُعد به آن نگاه کند، آن را با شور و لذت انجام خواهد داد.
«زنی که تنها با دست کار میکند کارگر است، زنی که با دست و سر کار میکند استادکار است و زنی که با دست و سر و قلب کار میکند هنرمند است.» فرانسیس آسیزی
زندگی را در اولویت قرار دهید
آیا شما نیز از آدمهایی هستید که یک روزی در آینده قرار است زندگی کردن را شروع کنند؟ بعد از پشت سر گذاشتن کنکور، بعد از فارغالتحصیلی، بعد از استخدام شدن، بعد از ازدواج، بعد از ثروتمند شدن و غیره. هیچ زمانی برای زندگی کردن بهتر از همین لحظه نیست. در هر موقعیتی که قرار دارید، چه در پشت کنکور، چه در دوران دانشجویی، با کار یا بی کار، مجرد یا متأهل، در سلول زندان یا در ویلای شخصیتان؛ فقط و فقط همین لحظهی حاضر، واقعیت دارد. منظور عدم برنامهریزی یا تلاش برای آینده نیست. منظور موکول نکردن زندگی به آینده است. لازمه هنرمندانه زیستن این است که خود زندگی را در اولویت تمام کارها قرار دهیم. اگر چنین کنیم بسیاری از کارها و تقلاهای بیمورد و بیمعنا، خود به خود کنار خواهد رفت و زندگیمان از غنا و شعف بیشتری برخوردار خواهد گشت.
«زندگی آن قدر شگفتانگیز است که فرصتی برای پرداختن به کارهای دیگر باقی نمیگذارد.» امیلی دیکنسون
برای خودتان زندگی کنید
منظور از این پیشنهاد، در پیش گرفتن یک زندگی خودخواهانه یا اهمیت ندادن به دیگران نیست. بلکه منظور انتخاب سبک زندگی مناسب و خوشایند برای خودمان است حتی اگر خوشایند دیگران نباشد. اگر با به دست آوردن موفقیت، میخواهیم نظر و توجه دیگران را به خود جلب کنیم؛ در این صورت به دنبال یک شادمانی گذرا و کاذب هستیم و داریم عمر خود را تلف میکنیم.
خیلی از ما به خاطر خوشایند دیگران یا مقبولیت اجتماعی شغلی را انتخاب میکنیم که هیچ علاقهای به آن نداریم و حتی برایمان عذابآور است و مجبوریم سالها آن را تحمل کنیم.
زندگی اصیل و مناسب خود را داشتن بیش از اینکه به امکانات و شرایط وابسته باشد به نگرش و طرز فکر مربوط است. لازمهی آن این است که با شناخت عمیقتر خود و روحیاتمان، آنچه را که برای ما معنادارتر و لذتبخشتر است، بیابیم و زندگی خود را بر مبنای آن سامان ببخشیم. زندگی هنرمندانه مشروط به زیستن با فردیت اصیل ماست.
داشتههایتان را ببینید
ما معمولاً همیشه به دنبال چیزهایی که نداریم هستیم و وقتی آن را به دست میآوریم خوشحالیمان دیری نمیپاید و سراغ چیز دیگری میرویم. همیشه احساس میکنیم اگر به شغل بهتر، درآمد بهتر و شرایط بهتر برسیم آنگاه برای همیشه خوشحال خواهیم بود و بعد میتوانیم با خیال راحت از زندگیمان لذت ببریم. اما این یک خیال خام است. اگر تحت هر شرایطی که هستید نتوانید از همین لحظه لذت ببرید و در همین لحظه شادی، آرامش و خوشبختی پایدار را احساس کنید خیلی بعید است که هیچگاه در آینده بتوانید آنها را تجربه کنید. دلیلش این است که این نگرش به مرور به یک عادت تبدیل شده و باعث میشود که نتوانید ارزش، اهمیت و لذت آنچه را هم اکنون هستید و دارید، ببینید و احساس کنید.
«اگر به اعماق وجود خود فرو برویم متوجه میشویم آنچه را که آرزو داریم در حقیقت در اختیار داریم.» سیمون ویل
نگرش زیست هنرمندانه بر قدرشناسی استوار است. اگر بتوانیم آنچه را هم اکنون داریم از جمله سلامتی، آرامش، درآمد، روابط و غیره را ببینیم و قدرشان را بدانیم و به عنوان موهبت و برکتی ارزشمند آنها را پاس بداریم، هم زندگیمان لذتبخشتر خواهد بود و هم مقدار بیشتری از آنها را به دست خواهیم آورد.
«گریستم چون کفش نداشتم تا اینکه مردی را دیدم که پا نداشت.» یک شاعر گمنام
برای زیستن شرط نگذارید
برای هنرمندانه زیستن باید کمی زندگی را آسان بگیریم. خیلی مواقع ما با قید و بندهای خودساخته، زندگی را برای خود سخت میکنیم. اگر فلان ماشین را بخرم خوشحال خواهم بود. به شرطی که با آن فرد ازدواج کنم خوشبخت میشوم. اگر در فلان شهر زندگی کنم شادتر خواهم بود.
هیچ اشکالی وجود ندارد که برای تغییر شرایطمان تلاش کنیم. مشکل از وقتی شروع میشود که زیستن، لذت بردن و شاد بودن را مشروط به دستیابی به آن شرایط میکنیم. اغلب آدمها کودکی را بهترین دوران عمر خود میدانند در صورتی که از خیلی جهات در حال حاضر وضعیت بهتری از دوران کودکی دارند. علتش این است که ما در کودکی برای زندگی کردن شرط و شروط نداشتیم. هر چقدر که برای شادی، لذت و آرامش شرط و شروط کمتری قائل باشیم، آنها را بیشتر تجربه خواهیم کرد.
«مردم به همان اندازه خوشبخت هستند که تصمیم گرفتهاند خوشبخت باشند.» آبراهام لینکلن
گوهر ذاتی خود را آشکار کنید
بزرگترین راز هنرمندانه زیستن شاید کشف و عرضهی آن موهبت یگانهای باشد که در درونمان قرار دارد. علیرغم هر باور منفی و محدودکنندهای که ممکن است از کودکی در ذهنمان کاشته باشند، هر یک از ما موجودی منحصر به فرد هستیم با قابلیتها و استعدادهایی منحصر به فرد.
«جایی هست که جز تو هیچ کس نمیتواند آن را پُرکند. کاری هست که جز تو هیچ کس قادر به انجامش نیست.» افلاطون
شکوفایی و ظهور این نبوغ طبیعی و این گوهر ذاتی یکی از بزرگترین منابع شادمانی و خوشبختی است. با تبدیل شدن به آنچه برای آن سرشته شدهایم، شادمانی عمیق و پایدار را تجربه میکنیم. بزرگترین خدمتی که در حق خود و دیگران میتوانیم انجام دهیم این است که گوهر ذاتی خود را بشناسیم و در راه شکوفایی و عرضه آن به جهان گام برداریم. در این صورت به مقام پادشاهی سرزمین وجود خویش دست خواهیم یافت، چنانکه حافظ نیز گفته:
تاج شاهی طلبی، گوهر ذاتی بنمای ور خود از تخمه جمشید و فریدون باشی
پ ن: این مقاله به سفارش وب سایت چطور تالیف شده و برای اولین بار در آن وب سایت منتشر شده است.
Pingback: نوشتههای شما | محتواگران فعال وب فارسی - شاهین کلانتری | نویسندگی و توسعه فردی
عالی بود ممنونم
ممنون از توجه شما
خوشحالم که مطلب برای شما مفید بوده
سلام و عرض ادب. مقاله بسیار مفید و جذابی نوشتید. نثر ساده و دلنشینی دارد. تک تک واژه ها هوشمندانه انتخاب شدند و هنرمندانه در کنار هم قرار گرفتند. از خواندن آن بسیار لذت بردم.
سپاس فراوان
شاد و سربلند باشید
با سلام و احترام
باعث خوشحالی است که مطلب برای شما مفید، جذاب و لذتبخش بوده است.
سلامت و شادمان باشید
خیلی خوشحالم که با نوشته های شما اشنا شدم همیشه سلامت باشید
ممنونم مهرداد عزیز
من هم برای شما آرزوی سلامتی و سرافرازی دارم.
سلام
امروز با سایت شما از طریق این پست آشنا شدم از خوندن مطالب و راهکارهای
ارائه شده لذت بردم.
ممنون بابت اشتراک گذاری.
🌸🌸🌸
سلام مریم گرامی
خوشحالم که مطلب برای شما خوشایند بوده است.
سپاس از توجه شما