نامه اخیر استاد مصطفی ملکیان به خانم فرناز جعفرزادگان از دو وجه کلیِ متن و حاشیه برای من آموزنده و خوشایند بود. متن را شاید بتوان به نحوی «مانیفست اخلاقی ملکیان» تلقی کرد. عصارهای از آنچه به زعم ایشان میتوان شناخت و دانست (و آنچه نمیتوان شناخت و دانست) و با آن زیست. متن در اختیار است (اینجا) و فرد علاقمند میتواند خود با آن مواجه شود، بسنجد و به برداشت و فهم خاص خود برسد. از این رو، هدف من در اینجا نه پرداختن به متن بلکه نگاهی به حاشیه است که اهمیت آن شاید کم از متن نباشد.
در انبوه هیاهوی اصوات و گفتارهای شفاهی که همه روزه با آن محاصره شدهایم، نفْسِ پرسشوپاسخِ مکتوبِ یک شاعر و فیلسوف، برای من دلپذیر و فرحبخش بود. شاید از این رو که چنین مراودهای خاطرهای محو از سنت فراموش شدۀ نامهنگاری فیلسوفان، حکما، دانشمندان، عرفا و هنرمندان را در ذهنم تداعی میکرد. شاید هم علت همان دلیل سلبی فرار از هیاهوی گفتارهای بیپایانی است که دائم به گوش هجوم میآورند و احتمالا پس از تاثیری آنی از گوش دیگر خارج میشوند تا جا برای استماع گفتاری دیگر، باز شود. همان غلبۀ گفتار بر نوشتار دریدا که دیگر جایی برای سکوت، که لازمۀ تامل است، باقی نگذاشته است. در این وضعیت، حتی بسیاری از مکتوبات فیلسوفانه نیز نسخۀ نوشتاری گفتارها هستند. از این رو، در چنین شرایطی من نفْسِ نامهنویسی را میپسندم چه از طرف فیلسوفی مثل ملکیان باشد که دغدغهاش اخلاق و عقلانیت است، چه از طرف شخصیتی مثل محمود احمدینژاد که سودای مدیریت جهان به سر دارد!
علت دیگر خوشایندی نامۀ استاد ملکیان برای من، شاید تداعی آن نوع از فیلسوف و فلسفهای بود که برایم اصالت بیشتری دارد: فلسفهای که نوعی شیوه و هنر زیستن است و فیلسوفی که با فلسفۀ خود زندگی میکند. من در موضعی نیستم که تحقق این امر را در استاد ملکیان داوری کنم. فقط میتوانم گفت که صورتِ نامۀ ایشان با محتوای آن هماهنگ است. وقت گذاشتن برای پاسخی نسبتا مفصل به پرسش یک مخاطب دغدغهمند، در این محاصرۀ سارقان زمان، خود نمونۀ شاخص و شاید نادر عملی اخلاقی است. این تعهد اخلاقی بیشتر نمایان میشود وقتی که با یک نامۀ دستنویسِ پاکنویس شده مواجه میشویم که قاعدتا نیازمند صرف وقت و دقت بیشتری است.
وجه خوشایند دیگر این نامه برای من، همان دستنویس بودن آن است که باز تداعیگر سنت و هنری رو به فراموشی است. ظاهر تمیز و آراستۀ نامه، کاملا در هماهنگی با آراستگی ظاهری نویسنده، وجه زیباشناختی خوشایندی دارد. یک اثر هنری فیلسوفانه. آراستگی و انسجام فکر و محتوا در تناسب با آراستگی ظاهر و فرم. اهمیت توجه به تناسب، آراستگی و زیبایی، سادگی و فروتنی وقتی مشخص میشود که محیطِ زیستی، اجتماعی و فرهنگی را غرق در تضاد با این ویژگیها مییابیم. و از آنجا که رخساره خبر میدهد از حال درون، میتوانیم به حال بدِ جمعی خود پی ببریم.
نامۀ سرشار از خردمندی، تعهد، آراستگی، حسننیت و فروتنی استاد ملکیان چون افروختن شمعی بود در میانۀ این زشتی و سیاهی.
شمع وجود و اندیشهشان هماره افروخته باد!
موسی توماج ایری
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
تهران